اخلاق توزیع در دایرهالمعارف اقتصاد اسلامی
چالش اساسی اقتصاد، از دیدگاه مکتب سرمایهداری ،«کمبود نسبی منابع طبیعی» و از دیدگاه مارکسیسم ،«مشکل تضادّ بین شکل تولید و رابط توزیع» است. ولی از منظر اسلام ،مشکل اساسی اقتصاد، به «خود انسان و ظلم و کفران او» برمیگردد. ظلم او در عرصه اقتصادی به شکل توزیع نابرابر ثروت و نیز مبادلات ناسالم نمود مییابد و کفران او، به شکل اهِمال منابع طبیعی تولید و مصرف نادرست است؛ از این رو، بخشی از آموزههای اخلاقی اقتصادی اسلام، به دو عرصه «توزیع ثروت» و «توزیع کالاها و خدمات» )مبادلات( اختصاص دارد:
سنجهها
توزیع ثروت: توزیع نابرابر ثروت و امکانات، از مهمترین مشکلاتی است که اغلب جوامع بشری و از جمله کشور ما از آن رنج میبرد. آموزههای اسلامی، به هدف برقراری عدالت اقتصادی و مقابله با فقر و زراندوزی )تکاثر(، شیوههایی را ارائه نموده است که یکی از آنها «مقابله فرهنگی با خاستگاهها و پیامدهای فقر و تکاثر در قالب ارائه اخلاق اقتصادی» است.
تحققّ اخلاق اقتصادی و رفتارهای برخاسته از آن که در ادامه میآید، بر یک سلسله اصول اعتقادی و زیرساختهای معرفتی جامعه اسلامی مبتنی است که مهمترین این اصول سه مورد است:
توزیع نابرابر ثروت و مقابله با آن از نگاه اخلاقی
با توجّه به پیامدهای ناگوار فقر و تکاثر در ابعاد گوناگون، از جمله آثار منفی روحی و اخلاقی آنها،۳آموزههای دینی با طرح شیوه «مقابله فرهنگی با فقر و تکاثر و آثار آنها» تلاش میکند تا از یکسو زمینه عدالت اقتصادی را فراهم سازد و از سوی دیگر، آثار نامطلوب فقر و تکاثر را به ویژه در عرصه اقتصادی و اخلاقی خنثی کند. مهمترین ابعاد این شیوه از این قبیل است:
تحکیم ارزشهای اصیل: این بعُد به دو گونه صورت پذیرفته است:
- تأکید بر ارزشهای اصیل از دیدگاه اسلام، همچون «ایمان و عمل صالح»، «تقوا»، «علم»، «جهاد مالی و جانی»، «زهد» و «ایثار»
- به کارگیری واژگان پرکاربردِ ادبیات نظامِ ارزشی جامعه تکاثری، در مفاهیم معنوی و ارزشی. در واقع، بهرهگیری از بار ارزشی این واژهها )که ریشه در حسّ منفعتطلبی انسان دارد (به سود معنویت و سعادت ابدی انسان؛ برای نمونه، به کارگیری واژههای «تجارت»، «خرید و فروش و سود» و «ثروت» در مفاهیم معنوی)
درهم شکستن ارززشهای تکاثری: این بعُد به شیوههای گوناگون نمود یافته است؛ از جمله: «حذف ثروت از معیارهای ارزیابی»، «تبیین جایگاه ثروتمندانِ متکاثر و زراندوزان، به عنوان سرچشمههای ظلم اقتصادی» و نیز «تأکید بر همنشینی با محرومان و دوری از متکاثران»
تبیین وظایف ثروتمندان و فقرا: به هدف تحقق عدالت و دست کم کاستنِ اثرات نامطلوب اخلاقی و اجتماعی فقر و ثروت زیاد، وظایفی اخلاقی و رفتاری برای ثروتمندان و فقیران مؤمن ارائه شده است. در بخش وظایف ثروتمندان میتوان به دو مورد اشاره کرد:
- تبیین اخلاق توانگری؛ همچون: «نگرش توحیدی به ثروت»، «لزوم آراسته شدن به فضیلتهایی همچون سخاوت، فروتنی و شکر» و «پرهیز از بخل،طغیان و لهو».
- تأکید بر رسیدگی به محرومان در دو بعُد «عاطفی» و «مالی». رسیدگی به بعُد مالی محرومان از سوی ثروتمندان بخش قابل توجهی از آموزههای دینی به آن اختصاص یافته است. درباره وظایف فقرا نیز افزون بر تشویق به کار و تلاش برای رهایی از فقر، بر رعایت «اخلاق تنگدستی» تأکید میشود.
برخی از این وظایف عبارت است از: «آراسته شدن به «غنای نفس» (عزّت نفس) و پرهیز از اظهار فقر، «پرهیز از تکدّی گری» و «پرهیز از تواضع ذلتّ گونه در برابر ثروتمندان»
به خوبی روشن است که تحققّ اخلاق فقر و ثروت در جامعه، ارزشهای نظام سرمایهداری و تکاثری را به حاشیه میراند و ضمن بسترسازی برای عدالت اجتماعی، پیامدهای فقر و تکاثر را نیز کاهش داده و یا خنثی میسازد.
توزیع کالاها و خدمات:
آموزههای اخلاقی ارائه شده در این بخش، بیشتر بر «اخلاق تجارت» متمرکز است که بخش قابل توجّه و غالبا مستقلیّ از متون حدیثی و فقهی به آن اختصاص دارد. در این مقام برای اختصار تنها به ذکر اصول حاکم بر اخلاق تجارت و نمودهای آن و پارهای از نکات لازم بسنده میکنیم. اصول حاکم بر اخلاق تجارت و مصادیق برخاسته از آن عبارت است از:
«اصل توجّه به معنویات»: در قالب یاد خدا و معاد و توجّه به نماز در هنگام داد و ستد
«اصل عدالت»: رعایت میزان سود عادلانه، حذف واسطهگری غیر لازم، نفی کمفروشی و مداخله نکردن در معامله دیگران.
«اصل خیرخواهی و نفی غِش (فریب)»: ممنوعیت فروش کالاهای تقلبّی و نفی تبلیغات خلاف واقع.
«اصل احسان»: پرهیز از سودخواهی در موارد خاص، مواسات مالیو آسان گیری در معامله.
«اصل امانت بودن اموال»: ممنوعیت راکدگذاری سرمایه و نفی احتکار.
روشن است که تجارت مورد تأکید اسلام، تنها در چارچوب احکام و ارزشهای اخلاقی تحققپذیر است که در غیر این صورت، مورد نکوهش قرار میگیرد.